درهمآمیختگی نیازهای دهه شصتی ها
- شناسه خبر: 49413
- تاریخ و زمان ارسال: 31 خرداد 1403 ساعت 8:56
- نویسنده: روزنامه آرمان امروز
![](https://www.armandaily.ir/wp-content/uploads/2024/06/دهه-60.jpg)
«آرمان امروز» از میانسالی ۲۰ میلیون متولدین دهه ۶۰ گزارش می دهد
آرمان امروز- وحید استرون: دهه شصتی ها، در شرایطی که هنوز برای بسیاری از ارکان جامعه فرصت به حساب می آیند، در حال سپری کردن میانسالی هستند. این در حالی است که چندی پیش انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری از تمدید زمان ثبتنام وام دهه شصتیها در سال ۱۴۰۳ خبر داد!. حالا بد نیست که نگاهی به آمار دهه شصتی ها در جامعه بیندازیم. در حال حاضر نزدیک به یک میلیون و ۴۰۰ هزار دهه شصتی آقا و ۸۳۰ هزار دهه شصتی خانم مجرد داریم. این آمار که البته تعداد آقایان مجرد در آن بیشتر است نشان میدهد تعداد جوانان مجرد دهه ۶۰ همچنان حائز توجه است. پیش از این نیز برخی کارشناسان و تحلیگران این موضوع را مطرح میکردند که در کنار اختصاص تسهیلات برای ترغیب به ازدواج جوانان زیر ۲۵ سال نیاز است توجه جدی به جوانان دهه ۶۰ بشود که در سن ازدواج قرار دارند و به میانسالی نزدیک میشوند.
۲۰ میلیون و ۳۷۱ هزار و یکصد و ۲۲نفر در بین سالهای ۶۰ تا ۶۹ متولد شدند و جمعیت موسوم به «دهه شصتیها» را تشکیل میدهند. جمعیت حدود بیست میلیونی متولدان دهه شصت اکنون بین سنین ۳۴ تا ۴۳ سال سن دارند و برخی از آنها چند سالی است که پا به دوران میانسالی گذاشتهاند. بنابراین پیشبینی میشود ایران تا یک سال اخیر، میزبان حدود ۲۰ میلیون میانسال باشد و این قشر بزرگترین گروه سنی ایران را تشکیل دهند. بنابراین ضرورت تصمیمگیری و برنامهریزی برای قشر میانسال کشور مشخص است. مؤلفههای مشترک مهمتری هم وجود دارد؛ شاید مهمترین تفاوت آنها در این باشد که بدانیم این نسل، آخرین نسلی است که عصر پیش از اینترنت را بهیاد دارد! در زمانه زیستی این نسل، تلفن همراهی هم وجود نداشت، چه رسد به اینترنت پرسرعت و متاورس! به همین دلیل نوع ارتباط این نسل با فضای پیرامون زیستیاش کاملا حقیقی است. از رفاقت و دوستیهایش گرفته (که هنوز و همچنان هم پابرجا و استوار است) تا نوع مواجههاش با ساختار خانواده که همچنان نسبت به نسلهای بعدی از وابستگیهای عاطفی بسیاری برخوردار است.
افسردگی در میان میانسالان بیداد میکند
بحران میانسالی برای ۱۰ درصد از زنان و مردان و بین سنین ۳۰ تا ۶۰ سال رخ میدهد. زنان در بحران میانسالی بیشتر به جذابیتهای ظاهری و چهره و مردان به دستاوردهای شغلی خود متمرکز میشوند. احتمال بروز افسردگی در زنان در سنین میانسالی بیشتر از مردان است. میانسالان کمتر از قشرهای دیگر به ارتباط با دیگران رغبت نشان میدهند و حس تنهایی بیشتری نسبت به سایر نسلها احساس میکنند. اگر آنها در دوران جوانی به موفقیت و وضعیت مناسبی نرسیده باشند در دوران میانسالی حسرت گذشته را میخورند و شکست در شغل، زندگی عاطفی و… عاملی برای افسردگی آنها در میانسالی میشود. در دهه ۶۰ کشور با رشد چشمگیر جمعیت روبهرو شد. پسران دهه ۵۰ به نسبت رغبت کمتری برای ازدواج با دهه شصتی ها داشتند و تعدادی از پسران دهه ۶۰ برای ازدواج دختران دهه ۷۰ را ترجیح دادند. به همین دلیل دختران دهه ۶۰ با مشکل کمبود گزینه های در سن ازدواج مواجه شدند و تعداد دختران مجرد این رده سنی بالا رفت. متولدان این دهه به دلیل افزایش خیرهکننده تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی مشکل کمبود شغل را نیز پشت سر گذاشتند. بحران شغل و ازدواج در متولدان این دهه سبب شد که برخی از آنها هرگز ازدواج نکنند یا شغل ثابتی نداشته باشند. اکثر جمعیت میانسالان کشور را تا چند سال بعد متولدان دهه ۶۰ تشکیل میدهند. دهه شصتیها در برهههای زمانی مختلف زندگی با مشکلات فراوانی در زمینه تحصیل، اشتغال، ازدواج و… دست به گریبان بودند. سختیهای سپری شده در زندگی آنها احتمال ابتلا به افسردگی در این افراد را بالا میبرد.
برنامهریزی برای گروههای سنی مختلف
یک جامعه شناس و آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با «آرمان امروز» میگوید: به دلیل اجرای برنامههای نادرست پیشگیری از افزایش جمعیت و تنظیم خانواده طی دو دهه قبل ترکیب جمعیتی کشور به هم ریخت و اکنون جامعه جوان رو به کاهش است و با جامعهای نسبتا میانسال روبهرو هستیم. کوروش محمدی میافزاید: دوران هویتیابی فرد از نوجوانی آغاز میشود. اگر او دوران هویتیابی موفقی را سپری نکند در دوران جوانی با ابهاماتی مواجه میشود و این ابهامات فرد را تا حدودی دچار دلزدگی و بیهدفی میکند. مسئولان در تدوین سیاستهای کلی نسبت به شناسایی نیازهای گروههای سنی مختلف غفلت کردهاند. به عنوان مثال برای کمک به رفع بحران دوره نوجوانی یا اوقات فراغت نوجوانی هیچ برنامه ای وجود ندارد. بسیاری از نوجوانان با بحران هویت روبهرو هستند و در مواجهه با واقعیات زندگی کم میآورند. سن ازدواج در جامعه به شدت افزایش یافته و آمار آسیبهای اجتماعی نوجوانان بالا رفته است. نوع ارتباطات افراد و سبک زندگی آنها تغییر کرده و سبکی سنتی – مدرن است. این سبک زندگی جدید هیچ انطباقی با شرایط روحی، روانی و اجتماعی نسل میانسال ندارد و این قشر را سردرگم کرده است. محمدی میگوید: جامعه با درهمآمیختگی نیازهای گروههای سنی مواجه است و آثار منفی این موضوع بیشتر در دوران میانسالی بروز میکند. نگاه سنتی به نیازهای هر گروه سنی در جامعه حاکم است و به رغم تحولات عظیم در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تغییری در رویکردهای جامعه وجود ندارد. نیازسنجی برای شناسایی نیازهای اقشار مختلف جامعه ضعیف است بنابراین برنامهسازی نیز برای آنها وجود ندارد و همچنان برنامههای قدیمی اجرا میشوند. او میافزاید: ایران از نظر میزان ابتلا به افسردگی رتبه مطلوبی در جهان ندارد، دلیل آن کاهش میزان جمعیت جوان کشور است، آنها تولیدکننده نشاط در جامعه هستند.
برخی جوانان در زندگی بیهدفی شدهاند بنابراین مشکلات اجتماعی هم افزایش یافته است. ارتباط بین نسل میانسال و جوانان آسیب دیده است. میانسالان نمیتوانند با فرزندان خود ارتباط خوبی بگیرند. باید برای رفع مسائل و مشکلات گروههای سنی مختلف وقت و انرژی گذاشت. مسائل ایجاد کننده بحران را به ویژه در بین میانسالان شناسایی کرد و روی آنها متمرکز شد و نباید یک نسخه واحد برای همه گروه سنی جامعه پیچید. احترام و توجه به نیازهای گروههایسنی مختلف لازم است و باید متناسب با وضعیت سنی آنان برای هر گروه سنی برنامهریزی کنیم و این برنامهریزیها متناسب با نیازسنجی دقیق و علمی باشد. او میگوید: یکی از سازمانهای موثر در افزایش نشاط میانسالان آموزش و پرورش است. نظام آموزش و پرورش یکی از عوامل ایجاد بینشاطی جامعه و بیهدف شدن نسل میانسال ماست. این سازمان تنها برای دانشآموزان برنامه درسی تعریف کرده و انجام این برنامهها نیز اغلب با ایجاد استرس برای دانشآموزان همراه است. آنها با سیستم ناکارآمد نظام آموزشی بزرگ شده و پا به دوران جوانی و میانسالی میگذارند. آموزش و پرورش باید همگام با تحولاتاجتماعی حرکت کند. باید از جوانان درباره نیازهای میانسالان نیازسنجی کرد زیرا آنها هنوز وارد دوره میانسالی نشدند. اگر به فضای جامعه میانسال کشور نزدیک شویم به طور مقطعی با بحرانهای این دوره مواجه میشویم در صورتی که برای شناخت نیازهای میانسالان به نیازسنجی و برنامهریزی کوتاه و بلند مدت نیاز داریم. برنامه بلندمدت باید بر نوجوانان متمرکز شود و در دوران هویتیابی بحرانهای آنها را حل کنیم تا با امنیت و استقلال بیشتری وارد دورانهای جوانی و میانسالی شوند.